آیه 139 سوره اعراف

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّ هَٰؤُلَاءِ مُتَبَّرٌ مَا هُمْ فِيهِ وَبَاطِلٌ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

[7–139] (مشاهده آیه در سوره)


<<138 آیه 139 سوره اعراف 140>>
سوره :سوره اعراف (7)
جزء :9
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

خدایانی که این جماعت بت‌پرستان راست فانی، و آیین و کارهاشان باطل و تباه است.

بی تردید آنچه اینان در آن قرار دارند [وآن عقاید شرک آلود و آیین بت پرستی است] نابود شده و فاسد است، و آنچه همواره انجام می دهند، باطل و بیهوده است.

در حقيقت، آنچه ايشان در آنند نابود [و زايل‌] و آنچه انجام مى‌دادند باطل است.

آنچه اينان در آنند، نابودشونده و كارى كه مى‌كنند باطل است.

اینها (را که می‌بینید)، سرانجام کارشان نابودی است؛ و آنچه انجام می‌دهند، باطل (و بیهوده) است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

What they are engaged in is indeed bound to perish, and what they have been doing shall come to naught.’

(As to) these, surely that about which they are shall be brought to naught and that which they do is vain.

Lo! as for these, their way will be destroyed and all that they are doing is in vain.

"As to these folk,- the cult they are in is (but) a fragment of a ruin, and vain is the (worship) which they practise."

معانی کلمات آیه

متبر: تبار: هلاك شدن.«متبر»: به صيغه مفعول ، نابود شده، بى فائده.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ «138»

و بنى‌اسرائيل را از دريا گذرانديم، تا به قومى برخوردند كه بر پرستش بت‌هاى خويش پايبند بودند، (با ديدن اين صحنه) گفتند: اى موسى! براى ما خدايى قرار بده، همان گونه كه براى اينان معبودها (و بت‌هايى) است.

موسى گفت: براستى، شما گروهى نادان (و جهالت پيشه) هستيد.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 159

إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «139»

(موسى گفت:) همانا آنچه اين قوم در آنند (از كفر و شرك)، نابودشدنى است و آنچه انجام مى‌دهند باطل است.

قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ «140»

گفت: آيا معبودى غير خدا براى شما بجويم، در حالى كه او شما را بر مردم اين زمانه برترى داده است؟!

نکته ها

كلمه‌ى‌ «مُتَبَّرٌ» از «تبار»، به معناى هلاكت است.

آنان كه يك عمر در سحر و جادو بودند، با ديدن يك معجزه چنان مؤمن شدند كه تهديدهاى فرعون آنان را نلرزاند، ولى طرفداران حضرت موسى با ديدن آن همه معجزات و پس از پيروزى بر فرعون، انحراف و بت‌پرستى قومى، آنان را به انحراف كشيد و تازه از موسى عليه السلام نيز تقاضاى بت كردند.

روزى يك يهودى به عنوان اعتراض به مسلمانان گفت: شما هنوز جنازه‌ى پيامبرتان را دفن نكرده بوديد كه با هم اختلاف كرديد! حضرت على عليه السلام در پاسخ او فرمود: اختلاف ما در سخن پيامبر بود، نه در خودش و نه در خدا، امّا شما هنوز پايتان از آب دريا خشك نشده بود كه از موسى تقاضاى بت كرديد. «1»

پیام ها

1- پرستش (حقّ يا باطل)، در طول تاريخ بشر وجود داشته است. «يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ» (در زمان موسى عليه السلام نيز افرادى بت مى‌پرستيدند.)

2- محيط جبرآور نيست، ولى تأثيرگذار هست. فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ‌ ... پس تا در اعتقاد و ايمان قوى نشده‌ايم، از محيط و فرهنگ فاسد دورى كنيم، زيرا گاهى‌

«1». نهج‌البلاغه، حكمت 317.

جلد 3 - صفحه 160

مشاهده‌ى يك صحنه (از فيلم، عكس، ماهواره و يا اجتماع) چنان در انسان تأثيرگذار است كه تمام زحمات تربيتى رهبران را متزلزل و خراب مى‌كند.

3- گاهى انسان از مهم‌ترين نعمت‌ها غفلت ورزيده و نسبت به آنها ناسپاسى مى‌كند. جاوَزْنا ... اجْعَلْ لَنا

4- گاهى انسان به‌حدّى كج‌انديش مى‌شود كه از رهبران الهى نيز درخواست ناروا مى‌كند. «يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً»

5- افراد و ملّت‌ها، هر لحظه در معرض خطر انحرافند. قالُوا يا مُوسَى‌ ...

6- ايمان سطحى، زودگذر است. وَ جاوَزْنا ... قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً

7- بدتر از دشمنان آگاه خارجى و بيگانه، دوستان نادانِ داخلى‌اند. جاوَزْنا ... قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ‌ ...

8- تقاضاى مردم، هميشه صحيح نيست و اكثريّت و خواست آنان همه جا يك ارزش نيست. قالُوا ... اجْعَلْ لَنا إِلهاً

9- الگوپذيرى، تقليد و مدل‌بردارى، از خصلت‌هاى انسان است. «اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ»

10- جهل، ريشه‌ى بت‌پرستى و بت‌پرستى، عملى به دور از عقل است. «تَجْهَلُونَ» جهل، در فرهنگ قرآن، در برابر عقل قرار دارد نه علم، يعنى به كار غير عاقلانه جهل مى‌گويند.

11- تقاضاى خداى محسوس (همچون بت) از پيامبر بزرگوارى همچون موسى، نشانه‌ى جهل عميق و ريشه‌دار است. «تَجْهَلُونَ»

12- هم انحراف‌هاى فكرى از بين رفتنى است، هم انحراف‌هاى عملى. «مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ» آرى، پايان باطل، نابودى است، پس ظاهرِ آن ما را فريب ندهد.

13- عبادت بايد بر اساس تعقّل و تشكّر باشد. «أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ» خدا يافتنى است، نه بافتنى، «أَبْغِيكُمْ» و پرستش غير خدا، با عقل و روحيّه‌ى‌

جلد 3 - صفحه 161

سپاسگزارى ناسازگار است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (139)

بعد از آن حكايت، قول موسى را در جواب آنان فرمايد.

إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ‌: بتحقيق اين جماعت عبده اصنام مدمر و مهلك است آنچه ايشان در آن هستند از عبادت بتان، وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‌: و باطل است آنچه بجا مى‌آورند از اعمال، يعنى نفعى در آن نيابند و دفع ضررى از ايشان ننمايد، كأنّه عملى نيست، پس بطلان انتفاء معنا است به عدم آن، يا آن كه صحيح نباشد اعتقاد به آن: اول- مثل بناء به سبب هدم.

ثانى- مثل بطلان خداى ديگر، زيرا صحيح نيست در عدم نسبت به اول، و در وجود نسبت به ثانى.

«1» نهج البلاغه، حكمت 317.

جلد 4 صفحه 185


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


سوره الأعراف «7»: آيات 138 تا 140

وَ جاوَزْنا بِبَنِي إِسْرائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلى‌ قَوْمٍ يَعْكُفُونَ عَلى‌ أَصْنامٍ لَهُمْ قالُوا يا مُوسَى اجْعَلْ لَنا إِلهاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ قالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (138) إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِيهِ وَ باطِلٌ ما كانُوا يَعْمَلُونَ (139) قالَ أَ غَيْرَ اللَّهِ أَبْغِيكُمْ إِلهاً وَ هُوَ فَضَّلَكُمْ عَلَى الْعالَمِينَ (140)

ترجمه‌

و گذرانديم بنى اسرائيل را از دريا پس گذشتند بر گروهى كه قيام مينمودند بر عبادت بتان خودشان گفتند اى موسى قرار ده براى ما معبودى چنانچه از براى آنها است معبودها گفت همانا شما گروهى نادانيد

همانا اين جماعت ويران كرده شود آنچه آنها در آنند و باطل است آنچه هستند كه بجا مى‌آورند

گفت آيا غير خدا را بجويم براى شما معبود با آنكه او فضيلت داد شما را بر جهانيان.

تفسير

پس از آنكه خداوند بنى اسرائيل را از رود نيل عبور داد و فرعون و فرعونيان را غرق كرد در بين راه مصادف با قبيله شدند كه اشتغال بعبادت بتان داشتند حس تقليد نور ايمان را از قلب آنها خارج نمود بطوريكه مقصد و مقصود خودشان و حضرت موسى را با آن آيات بيّنات فراموش نمودند و از آنحضرت تقاضا كردند كه بتى براى آنها اختراع نمايد تا مانند آنقبيله مشغول بعبادت آن بت شوند گويا تصور ميكردند كه عبادت بت منافى با عبادت خدا نيست بلكه وسيله تقرب باو است و اين از فرط جهالت آنها بود

جلد 2 صفحه 469

كه نميدانستند سجده در برابر غير خدا جائز نيست و بت وسيله تقرب بخدا نمى‌شود و كيفيت عبادت بايد از خدا اعلام شود و از پيش خود نمى‌شود تعيين نمود لذا حضرت موسى آنها را مخاطب بخطاب و عتاب فرمود و نسبت جهل و نادانى بآنها داد و گوشزد نمودشان كه بناى دين اينها را خدا خراب و ويران ميكند و بتانشان شكسته و خورد و نابود ميشود و عباداتشان باطل است اگر چه قصد تقرب بخدا را نمايند و فائده براى آنها ندارد پس از آن فرمود آيا سزاوار است با اينهمه انعام و اكرامى كه خداوند نسبت بشما فرمود كه دشمنان شما را ذليل و خوار و نيست و نابود كرد و شما را وارث ملك و مال آنها نمود و دو نفر از شما را در يك زمان بخلعت نبوت آراست كه موجب مزيّت و افتخار شما بر جهانيان زمان خودتان شد من غير او را براى شما معبود قرار دهم و شما بجاى شكر نعمت كفران كنيد و خسران يابيد و از كشاف نقل شده است كه يهودى بحضرت امير المؤمنين (ع) عرض كرد كه هنوز آب غسل پيغمبرتان خشك نشده بود كه شما با يكديگر اختلاف نموديد حضرت در جواب فرمود شما هنوز قدمتان از آب رود نيل خشك نشده بود كه از پيغمبرتان تقاضاى بت‌پرستى كرديد حقير عرض مى‌كنم مقصود حضرت اين بود كه ما در توحيد و نبوت اختلاف نكرديم اختلاف ما در امامت بود آنهم بعد از رحلت پيغمبر ولى شما در حيات پيغمبرتان ميخواستيد كافر بخدا شويد پس حال شما خيلى بدتر از ما است و نكته تكرار كلمه قال بنظر حقير فاصله آيه قبل و استقلال آيه اخير است بجواب‌

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُم‌ فِيه‌ِ وَ باطِل‌ٌ ما كانُوا يَعمَلُون‌َ (139)

محققا ‌اينکه‌ جماعت‌ مشركين‌ هلاك‌ شده‌اند و ‌خود‌ ‌را‌ بهلاكت‌ انداخته‌اند بواسطه‌ ‌اينکه‌ عكوف‌ ‌بر‌ شرك‌ و بت‌پرستي‌ و آنچه‌ ميكنند ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ ‌است‌ و باطل‌ و عاطل‌ ‌است‌.

إِن‌َّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُم‌ فِيه‌ِ متبّر ‌از‌ ماده‌ تبار بمعني‌ هلاكت‌ و نابوديست‌ چنانچه‌ ‌در‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ شريفه‌ دارد وَ لا تَزِدِ الظّالِمِين‌َ إِلّا تَباراً نوح‌ ‌آيه‌ 29 وَ كُلًّا تَبَّرنا تَتبِيراً فرقان‌ ‌آيه‌ 41 وَ لِيُتَبِّرُوا ما عَلَوا تَتبِيراً بني‌ اسرائيل‌ ‌آيه‌ 7، و باب‌ تفعيل‌ آنهم‌ اسم‌ مفعول‌ دلالت‌ دارد ‌که‌ خداوند اينها ‌را‌ هلاك‌ ميفرمايد بواسطه‌ و سبب‌ ‌اينکه‌ كفر و شرك‌ ‌آنها‌.

وَ باطِل‌ٌ ما كانُوا يَعمَلُون‌َ و ‌اينکه‌ عمل‌ اينها باطل‌ ‌است‌ زيرا مسئله‌ توحيد ‌از‌ قسم‌ ضروريات‌ و بديهيات‌ بشمار ميرود و ادله‌ توحيد ‌از‌ هزارها بيشتر ‌است‌.

جلد 7 - صفحه 445

و ‌في‌ كل‌ّ شي‌ء ‌له‌ آية

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 139)- در این آیه می‌خوانیم که موسی (ع) برای تکمیل سخن خود به بنی اسرائیل گفت: «این جمعیت بت پرست را که می‌بینید، کارشان به هلاکت می‌انجامد و عملشان باطل و بی‌اساس است» (إِنَّ هؤُلاءِ مُتَبَّرٌ ما هُمْ فِیهِ وَ باطِلٌ ما کانُوا یَعْمَلُونَ).

یعنی، هم عملشان بیهوده و رنجهایشان بی‌نتیجه است و هم سر انجام یک قوم بت پرست و مشرک، به هلاکت و نابودی می‌کشد.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع